English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8512 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prisoners base U بازی گرگم بهوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prisoners bars U بازی گرگم به هوا
tag U گرگم بهوابازی کردن
tags U گرگم بهوابازی کردن
neglectful U سر بهوا
wantoner U سر بهوا
wafted U بهوا راندن بحرکت در اوردن
wafting U بهوا راندن بحرکت در اوردن
wafts U بهوا راندن بحرکت در اوردن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
waft U بهوا راندن بحرکت در اوردن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
To be transported with joy . To be over joyed . To throw up ones cap. U کلاه خود را بهوا ( به آسمان ) انداختن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
plain dealing U بازی
slackness U بازی
patulousness U بازی
fun U بازی
game U بازی
watermanship U اب بازی
plays U بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
falconine U بازی
partie U بازی
playing U بازی
dibasic U دو بازی
basics U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
basic U بازی
home U بازی
homes U بازی
gaming U بازی
played U بازی
openness U بازی
action U بازی
actions U بازی
play U بازی
clearance U بازی
grey hound U سگ بازی
hopscotch U بازی لی لی
ingenuousness U راست بازی
knuckle bone U قاب بازی
pederasty U بچه بازی
hocus pocus U ورودحقه بازی
playthings U اسباب بازی
hopscotch U بازی اکرودوکر
passive play U بازی غیرفعال
indirection U دغل بازی
let us play U بازی کنیم
plaything U اسباب بازی
papistry U پاپ بازی
tricked U شعبده بازی
fences U شمشیر بازی
fence U شمشیر بازی
lusory U بازی کن خنده کن
malversation U دغل بازی
middle game U وسط بازی
footballer U فوتبال بازی کن
misplay U بازی اشتباه
mountebankery U زبان بازی
mountebankery U چاچول بازی
jugglery U شعبده بازی
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
on side U پایان بازی
job stick U دسته بازی
open heartedness U راست بازی
footballers U فوتبال بازی کن
inning U یک دوره بازی
legerdemain U حقه بازی
badminton U بازی بدمینتون
ropery U طناب بازی
rope dancing U ریسمان بازی
rope dancing U بند بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
rooker U یکجورکفش یخ بازی
red tapery U قرطاس بازی
radial play U بازی شعاعی
radial play U بازی عرضی
quiot U لیس بازی
sheep's eyes U نظر بازی
shell game U گردو بازی
miscast U بد بازی کردن
team game U بازی گروهی
taw U مهره بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
surf riding U موج بازی
stoppage of the game U توقف بازی
toy U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
toys U بازی کردن
stock jobbing U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
sodomyh U بچه بازی
quackery U حقه بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
playing the man U بازی با حریف
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
playing court U زمین بازی
playact U رل بازی کردن
play therapy U بازی درمانی
play away U به بازی گذراندن
twiddle U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
pedophilia U بچه بازی
twiddling U بازی کردن
playing the man U بازی روانی
playing time U مدت بازی
popery U پاپ بازی
rink U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
rinks U یخ بازی کردن
pyrotechnic display U اتش بازی
football U بازی فوتبال
puppetry U عروسک بازی
footballs U بازی فوتبال
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
pugilism U بوکس بازی
rink U میدان یخ بازی
priestcraft U کشیش بازی
pederasty or pae U بچه بازی
hustle U بازی هشیارانه
skiing U اسکی بازی
dangerous play U بازی خطرناک
cunningly U به حیله بازی
skate U بازی تهاجمی
crampet game U بازی شطرنج
skated U بازی تهاجمی
skates U بازی تهاجمی
conjury U شعبده بازی
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
computer game U بازی کامپیوتری
cock fighting U خروس بازی
acrobacy U بند بازی
stanzas U بخشی از بازی
stanza U بخشی از بازی
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
rugby U بازی رگبی
double dealing U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
factionalism U فرقه بازی
dib U تیله بازی
dib U قاپ بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
closed game U بازی بسته
chuck farthing U بازی شیریاخط
bosh U حقه بازی
bonefire U اتش بازی
billiard U بازی بیلیارد
basket ball U یکجورتوپ بازی
basification U بازی شدن
basicity U قدرت بازی
basic salt U نمک بازی
basic dye U رنگینه بازی
basketball U بازی بسکتبال
agiotage U سفته بازی
achate U مهرهء بازی
actuble U بازی کردن
active sodomy U بچه بازی
box score U حساب بازی
winners U برنده بازی
Recent search history Forum search
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com